شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

& حرف های تلخ &

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....


کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من


زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک


برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق


بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی

گاهی باید نبخشید کسی را که بارها بخشیدی


و نفهمید تا این بار در ارزوی بخشش تو باشد ،،،


گاهی نباید صبر کرد باید رها کرد و رفت


تا بدانند اگر ماندی رفتن را بلد بودی ،،،


گاهی باید بد بود برای کسی که دفرق خوب بودنت را نمی داند


و گاهی باید به ادمها از دست دادن را متذکر شد


ادمها همیشه نمی مانند ، یک جا در را باز میکنند


و برای همیشه میروند.....





چیز هایی که


دست کم میگیرید


کسی دیگر


برای بدست


برای بدست اوردنشان


رازو نیاز میکنند

شخصیت



زندگی کردن ، انتخاب کردن است؛

اما برای انتخاب درست و خوب شما باید بدانید که :

که هستید ؟

چه می خواهید ؟

به کجا می خواهید برسید؟

و برای چه می خواهید به آنجا برسید ...


هر کودکی یک هنرمند است ، مساله

مهم "هنرمند ماندن" است ...

در زندگی؛

زمانهایی فرا می رسد که تصور میکنی همه چیز به پایان رسیده است،

در حالی که آن زمان ، نقطه آغاز است !

چیزی که سرنوشت انسان را می سازد؛

"استعدادهایش" نیست ،

"انتخابهایش" است ...

بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند ...

سگ‌ها هم هیچگاه صاحبان فقیرشان را ترک نمی‌کنند ...

اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمی‌آید ...

اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید ،

آن را زیبا هم خواهید یافت ...

زیرا " حس زیبا دیدن " همان عشق است ... !

1234
last